اسماعيل خليفه - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 اسماعيل خليفه - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Wed, 01 May 2024 23:56:48 GMT اسماعيل خليفه اي دل اميد مي شکفدصبر کن کمي بختي سفيد مي شکفد صبر کن کمي دست قنوت شاخه اگر خشک هم شود برگي جديد مي شکفد صبر کن کمي ليلا اگر به قصه ي تنهايي اش رسيد از خاک بيد مي شکفد صبر کن کمي روزي که مرزهاي دلت را شکسته اند صدها شهيد مي شکفدصبر کن کمي سي شب اگر نقاب به ابروي ماه بود آخر که عيد مي شکفدصبر کن کمي اسماعيل خليفه http://baranbank.parsiblog.com/Feeds/11461805/ <span class="mb">اي دل اميد مي شکفدصبر کن کمي بختي سفيد مي شکفد صبر کن کمي دست قنوت شاخه اگر خشک هم شود برگي جديد مي شکفد صبر کن کمي ليلا اگر به قصه ي تنهايي اش رسيد از خاک بيد مي شکفد صبر کن کمي روزي که مرزهاي دلت را شکسته اند صدها شهيد مي شکفدصبر کن کمي سي شب اگر نقاب به ابروي ماه بود آخر که عيد مي شکفدصبر کن کمي اسماعيل خليفه</span> Mon, 26 Jun 2017 10:44:00 GMT هواي توست، اگر حرف‌هاست پشت سرم بگو هواي تو را با خودم کجا ببرم صداي گريه بلند است از تمام شبم ولي چه فايده از اشک‌هاي بي‌اثرم مچاله مي‌شوم از بغض و غم در آيينه به چهره‌ي نگران خودم که مي‌نگرم هزار پرسش بي پاسخ از دلم برخاست که اين شکسته منم، يا که پيريِ پدرم سپس به راه مي‌افتم، قدم زنان در شهر به جز هواي تو چيزي نمانده دور و ‌برم اگرچه در دل تنگم نشسته‌اي؛ اما گذشت خصلت مرد است، از تو مي‌گذرم . . اسماعيل خليفه http://baranbank.parsiblog.com/Feeds/11459149/ <span class="mb">هواي توست، اگر حرف‌هاست پشت سرم بگو هواي تو را با خودم کجا ببرم صداي گريه بلند است از تمام شبم ولي چه فايده از اشک‌هاي بي‌اثرم مچاله مي‌شوم از بغض و غم در آيينه به چهره‌ي نگران خودم که مي‌نگرم هزار پرسش بي پاسخ از دلم برخاست که اين شکسته منم، يا که پيريِ پدرم سپس به راه مي‌افتم، قدم زنان در شهر به جز هواي تو چيزي نمانده دور و ‌برم اگرچه در دل تنگم نشسته‌اي؛ اما گذشت خصلت مرد است، از تو مي‌گذرم . . اسماعيل خليفه</span> Sun, 25 Jun 2017 12:07:00 GMT ياد تو.. باز هم ياد تو ما را يک سحر بيدار کرد کاش ميشد با خيال روي تو افطار کرد روزه تنها چاره ي صبر است در اوج خيال حيف اين ايوب را چشم شما بيمار کرد حال مانده يک نفر تنها ميان يک اتاق عکسهاي رفتنت را قاب بر ديوار کرد چشم ميدوزم به در تصوير در مفهوم نيست گريه هاي بعد تو چشمان من را تار کرد کور بايد شد که تصوير خيالت کافي است هر که يعقوب است با پيراهنت ديدار کرد اسماعيل خليفه http://baranbank.parsiblog.com/Feeds/11456217/ <span class="mb">ياد تو.. باز هم ياد تو ما را يک سحر بيدار کرد کاش ميشد با خيال روي تو افطار کرد روزه تنها چاره ي صبر است در اوج خيال حيف اين ايوب را چشم شما بيمار کرد حال مانده يک نفر تنها ميان يک اتاق عکسهاي رفتنت را قاب بر ديوار کرد چشم ميدوزم به در تصوير در مفهوم نيست گريه هاي بعد تو چشمان من را تار کرد کور بايد شد که تصوير خيالت کافي است هر که يعقوب است با پيراهنت ديدار کرد اسماعيل خليفه</span> Sat, 24 Jun 2017 10:32:00 GMT س http://baranbank.parsiblog.com/Feeds/11461800/ <span class="mb">س</span> Mon, 26 Jun 2017 10:41:00 GMT به نام خدا خيال آمدن تو نفس نفس بودست چرا که قطره صميمانه عاشق رودست تو هر شب از هيجان خيال من رد شو که سايه در پس آوار سنگ آسودست کجاست دست بگيرد کسي ز مردي که براي خاستنش مي دهد به زانو دست چقدر پير شدم در مسير رفتن تو غبار معتکف خانه هاي فرسودست چنان غبار ِ عبورت نشسته در سينه که چشمه چشمه ي دل تا ابد گل آلود است نگاه منتظرم مي کشد مرا... برگرد چنان حباب که از چشم باز نابود است اسماعيل خليفه http://baranbank.parsiblog.com/Feeds/11455286/ <span class="mb">به نام خدا خيال آمدن تو نفس نفس بودست چرا که قطره صميمانه عاشق رودست تو هر شب از هيجان خيال من رد شو که سايه در پس آوار سنگ آسودست کجاست دست بگيرد کسي ز مردي که براي خاستنش مي دهد به زانو دست چقدر پير شدم در مسير رفتن تو غبار معتکف خانه هاي فرسودست چنان غبار ِ عبورت نشسته در سينه که چشمه چشمه ي دل تا ابد گل آلود است نگاه منتظرم مي کشد مرا... برگرد چنان حباب که از چشم باز نابود است اسماعيل خليفه</span> Fri, 23 Jun 2017 20:51:00 GMT